شعر ولادت حضرت معصومه (س)

دل چراغانی شد

نور جریان یافت و پایان شام ِ تار شد
دل چراغانی شد امشب صاحب دلدار شد

زینبِ ثانی کرامت را به نام خود زد و
دخترانه زد تبسّم! لحظه دیدار شد

نام او معصومه(س) و چون با نجابت انس داشت
چشم هایش از حیای فاطمی سرشار شد

اینچنین شد که به عشق خواهرِ سلطان طوس
دخترانِ باوقارِ چادری بسیار شد

آمد و از دست هایش سال ها حاجت گرفت-
هر که در کارش گره افتاده و بیمار شد

خوش بحال زائری که با شکستِ نفْس ِ خود
روبروی صحن آیینه پر از تکرار شد

سفرۂ باب الحوائج پهن تر از قبل شد
می دهد عیدی، بیا! دردانه اش بیدار شد

در دل تقویم هامان روز دختر را نوشت
حضرت موسی بن جعفر(ع) تا که دختردار شد!

 مرضیه عاطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا