شعر وروديه محرم

دم‌نوحه‌

اشعار سرخ دل‌شکنش را بیاورید
دم‌نوحه‌های سینه‌زنش را بیاورید

دارد صدای قافله از دور می‌رسد
اسفند وقت آمدنش را بیاورید

بعد از کتیبه‌های حسینیه زودتر
سینیِ چای‌ریختنش را بیاورید

دادم لباس مشکی خود را به مادرم
آری بساط دوختنش را بیاورید

دلشوره‌های خواهر او بیشتر شده
اسباب غم‌نداشتنش را بیاورید

سر نیزه‌های کوفه صدا می‌زدند تو را:
«ما تشنه‌ایم؛ پس بدنش را بیاورید»

دارد به قتلگاه چه نزدیک می‌شود
زینب! رباب! پیرهنش را بیاورید

حالا رسیده عصر دهم، گفت خواهرش:
اموال غارتیِ تنش را بیاورید

 محمد جواد پرچمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا