با غمت می خرم آقا خوشی عالم را
و به عالم ندهم تا به ابد این غم را
چشم بر راه تو و روز نهم هم آمد
قسمتم کرد خدا سینه زدن با هم را
ریشه ی بیرقتان عزتمان بخشیده
از سرم باز مکن سایه ی این پرچم را
دم من هست حسن بازدمم هست حسین
تا نفس هست نگیر از نفسم این دم را
نمک روضه ما را خود زینب داده
شور ما زنده کند خیل بنی آدم را
علم رایت العباس بلندم کرده
مادرت داده به من این سند محکم را
مادرت جان مرا نذر عمو جانت کرد
حرمم بخش علاجی بکنی دردم را
حسن لطفی