شعر شهادت حضرت رقيه (س)

رباعیات حضرت رقیه (س)

تمام پیکرش از درد می‌سوخت

لبش از آه آه ِ سرد می‌سوخت

 اگرچه شمع سـرخ نیمه جان بود

ندانم از چه رنگ زرد می‌سوخت

تمام درد بر جانم نشسته

رد خون روی دستانم نشسته

 تو خوردی خیزران و , من ندانم

چرا زخمش به دندانم نشسته

چه داغی برجگر بگذاشتی زجـر

عجب دست زمختی داشتی زجـر

 که هرکس دید گلبرگ رخم را

به طعنه گفت که گل کاشتی زجـر

 

نه تنها پیکرش بی تاب بوده

که گل زخم تنش خوناب بوده

  چه کاری کرد سیلی با دوچشمش؟

که گوئی چند روزی خواب بوده

 یاسر حوتی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا