چهار ساله است و مثل کاروانیان مسافر است
چهارساله است و شاهد غمین ترین مناظر است
بنا به کربلا رسیدن است, کربلا رسیدنی است
بنا به داغ دیدن است , دیده و شکسته خاطر است
امام زاده است و خود امام , از نبی بر او سلام
مخاطب سلام , او , مبلّغ سلام , جابر است
بناست وارث گدازه های منبر پدر شود
کنون که نسل عنترِ بنی امیّه بر منابر است
لهوفها رساله می شوند و تیغها قلم از او
آهای وارثان جهل و ظلم , این امام باقر است
نمیشود همیشه گریه را سرود و اشک را نوشت
اگرچه روضه خوان دردهای او همیشه شاعر است
چقدر نیزه دید و دشنه دید , اتّفاق تشنه دید
چقدر کربلا که در مقابلش هنوز حاضر است
محسن ناصحی