شعر مدح امام حسين (ع)
زمین روشن شد
روی سجاده نشستم؛ حرمت معلوم است
پرچمت؛ روضهی پُر پیچ و خمت معلوم است
گنبدِ زردِ تو تابید، زمین روشن شد
در شبم منظرهی صبحدمت معلوم است
یک کتیبه وسطِ صحن، غزل دَم داده
بر لبش دستخطِ مُحتشمت معلوم است
کشتی اشکسواری که نجاتم داده
روی دریای خروشانِ غمت معلوم است
روی بامِ حرمت عرشِ خدا هم پیداست
آن طرف، گنبدِ صاحب عَلَمت معلوم است
«دستبوسی»ست، به ششگوشهی تو بوسه زدن
پشتِ این پنجره دستِ کرمت معلوم است
پشت امضای تو بر تذکرهی زائرها
نامِ افتاده به پای قلمت معلوم است
حرمِ سرخِ تو در قلبِ سیاهی زدهام
قبرِ من زیر ضریحِ قدمت معلوم است
رضا قاسمی