شعر مدح و مناجات امام سجاد (ع)
زین العابدین
دور و برش دلداده ی ماهر ندارد
از شیعیانش یک نفر عابر ندارد
مردی که فرمان می پذیرد عرش از او
بالاسرش یک خادم ِ حاضر ندارد
تنها صدای حرکت بالِ کبوتر…
شور و نوایی نیست و ذاکر ندارد
شاعر شدم تا پَست فطرت ها نگویند
بیتی به نامش نیست و شاعر ندارد
جانم فدای آن امامی که مزارش؛
یک آستانِ تا ابد دایر ندارد
آتش به جانم می کشد هر سال، شعبان
میلاد آقایی که یک زائر ندارد
نامش علی بن الحسین است و بدانید
از کربلا جز داغ، در خاطر ندارد!
مرضیه عاطفی