«حق روز ازل کل نعم را به دلم داد»
بر روی سرم سایه عشق علی افتاد
از لطف خدا شد دل تنگم علی آباد
هر ذره ای از جان و تن من شده فریاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
من طالب جان دادن ازعشق ازالیم
تا روز ابد مشتعل عشق علیم
گر جان طلبد بشنود از شوق بلی ام
جز این نگرفتم به خدا درس زاستاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
از چرخش چشمان علی چرخ فلک هست
از خنده مولاست که در سفره نمک هست
فرمانبر او انس همه جن و ملک هست
هرکس که نشد بنده او لعن بر او باد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
او گر که نخواهد سحر از راه نیاید
او گر نپسندد به فلک ماه نیاید
او گر نخرد یوسفی از چاه نیاید
هر صبح دمد روح الامین در نفس باد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
لبخند علی جلوه جنات نعیم است
بر هر که کند خشم سزاوار جحیم است
او مهرخدا قهر خداوند عظیم است
اینگونه خدا حکم خدایی به علی داد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
انانکه سخن از ید قدرتش برانند
لاحول و لا قوت الاه … بخوانند
شمیشر علی را ملک الموت بدانند
هرکس که رسیده به مصافش زده فریاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
تو زلف پریشانی و من حال پریشان
با قیمت جان هم نکشم دست زدامان
جز تو سخنی نیست در این حلقه رندان
ابروی تو تیغی است که برجان من افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
موسی علیمرادی