شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

صاحب العصر والزمان

بی تو لبخند هایمان بی روح، بی تو این خنده ها چه بی جانند
بی تو ای نوبهار شورانگیز همه فصل ها زمستانند

طفل توحیدمان که پیر شده باغ ایمانمان کویر شده
رو نمایان کن ای طراوت محض همه در انتظار بارانند

کیست جز تو نظره الایام کیست جز تو صاحب الصمصام
کیست جز تو یسمعون کلام از تو خورشید و ماه تابانند

اولین آخرین نشانه تویی سرپاییم اگر، بهانه تویی
صاحب العصر والزمانه تویی بی تو اهل زمین پریشانند

ای غریب ای غریب صحراگرد بعد تو غصه روبه ما آورد
چشممان خشک شد به در برگرد کوچه ها بی تو مثل زندانند

دلمان عاقبت رسوب گرفت چقدر جمعه ها غروب گرفت
خسته ایم از صبوری تقدیر درد ما را فراق می‌خوانند

سایه ات مستدام منتظریم صاحب انتقام منتظریم
روشنی بخش دیده ها برگرد بی تو این چشمها چه گریانند

 محمود یوسفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا