شعر شهادت امام صادق (ع)

طعم‌غُربت‌

یه‌عُمره‌طعم‌غُربت‌وچشیدم
یه‌عُمره‌که‌همش بلا کشیدم
گریه‌کنید‌ برا‌م‌ که پا برهنه
تودل‌شب‌توکوچه‌هادویدم

به دستور منصور بی‌حیا گفت
هرچی‌میخواست؛بهم‌توکوچه‌هاگفت
ابن‌ربیع اشک منو درآورد
ازبس‌که‌هی‌برگشت‌وناسزاگفت

جون‌ منو هی به لبم رسوندن
چه دلی از آل علی سوزوندن
سادات و که به قتلگاه می‌بُردن
پُشت منو با داغشون شکوندن

شاگردامو اهل بُکا می‌کردم
از بس که یاده کربلا می‌کردم
لبخندمو تا شب کسی نمیدید
روزی که جدّمو صدا می‌کردم

خونه‌ی‌من تو موج شعله‌‌ها سوخت
جلو چِش غریب و آشنا سوخت
میون آتیش با خودم می‌گفتم
یکی نگفت مادر ما چرا سوخت؟

بازم خدارو شکر که دیگه این‌بار
ناموس من سرش نخورد به دیوار
با اینکه سرخ شد توی هُرم آتیش
بچّه ای رو نکُشت فشار مسمار

محمدقاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا