شعر شهادت حضرت عباس (ع)
طنین موج فرات
نشسته ام بنویسم فرات ، سقا ، آب
صدای گریه اصغر ، صدای بابا آب
شنیده ایم به سمت شریعه رفته عمو
چقدر مانده زمان تا رسد به اینجا آب
اگر که کشتن شش ماهه در سر افتاده
چرا به تیر سه شعبه وَ یا چرا با آب
نه رقص نیزه و شمشیر ، بلکه در این دشت
طنین موج فرات کرده غوغا آب
برای پیر نبرد و امیر میدان ها
برای حضرت سردار شد معما آب
زبان گرفته چنین مادری پر از غصه
برای کودک لب تشنه جای لالا آب
به اذن حضرت معشوق و خط جبرائیل
نوشت پای قباله که مهر زهرا آب
یاسر مسافر