شعر گودال قتلگاه
عزیزم
دارد زمین برای تنت تنگ می شود
گودال دست و پا زدنت تنگ می شود
مادر! در ازدحام لگدهای این و آن
جایم کنار این بدنت تنگ می شود
دیدم نشسته نیزهء دشمن به حلق تو
دیدم دهانهء دهنت تنگ می شود
بسکه وسیع می شوی از سم اسب ها
خیلی سریع پیرهنت تنگ می شود
پاشو که ساربان تو انگشت می بُرد
وقتی که حلقهء یمنت تنگ می شود
دارند غارت حرمت می کنند و حیف
راه به خیمه آمدنت تنگ می شود
زخمی که هست بر جگرم باز می شود
با چکمه روسری حرم باز می شود
رضا دین پرور