دشمن مجال پا زدنت را گرفت و برد
یعنی حسین های تنت را گرفت و برد
دزدی ز ره رسید…خدا را نمیشناخت
عمامه و پیرُهنت را گرفت و برد
مردی به شیوه ای وقیحانه آمدو…
ته مانده های بدنت را گرفت و برد
نوبت به ساربان رسید و دم غروب
انگشتریِ یمنت را گرفت و برد
دندان…زبان…لبت…و خلاصه سنان پست
شیرازه های دهنت را گرفت و برد…!
سید صادق موسوی
روضه یک محفل از ریشه سیاسی باشد
و شهادت طلبی بحث اساسی باشد
خوب فهمیده عدو مشکل او هیئت هاست
پس به دنبال حسینیه هراسی باشد
یاسر مسافر
سایت خیلی عالی بود من که لذت بردم واقعا خیلی کارکردید معلومه شعرهاتونم زیباست من فرست زیادی برای دیدن ندارم اما اگر برام آدرستون رو میل بزنید بعدا می تونم بازم ببینم
بازم تشکر می کنم