شعر شهادت امام كاظم (ع)
غل و زنجیر …
زندان به حال زار موسی گریه می کرد
زنجیر و غل بر دست آقا گریه می کرد
وقتی عزیز فاطمه تشییع می شد
پای جنازه داشت زهرا گریه می کرد
سلطان رأفت زد گریبان چاک از غم
افلاک بر احوال آقا گریه می کرد
آرایه های بی کسیهای کریمه
تکمیل شد از هجر بابا گریه می کرد
می گفت شهری با کنایه خارجی رفت!!!
زینب به یاد شام آنجا گریه می کرد
جسم کفن پوش امیر عشق بر دست
ارباب بی غسل و کفنها گریه می کرد
هر کس که آمد بر حریمش تسلیت گفت
معصومه یاد قامتی تا گریه می کرد
در کاظمین شور حسینی بود بر پا
صاحب زمان آمد تماشا گریه می کرد
باب الحوائج شد که ما حاجت بخواهیم
او از فراق دلبر ما گریه می کرد
حسین ایمانی
با سلام وبلاگ خوب وعالی داری خوشحال میشویم سری به وبلاگ ترورکور بزنید نظرات شما مارا درادامه راه یاری می کند
با تشکر امین
سلام و عرض ادب
با چند شعر در مدح علی ابن موسی الرضا(ع) به روزم.
حرم نگو عتبات است تو حسین منی
هنوز کرب و بلایی که داشتم دارم…