شعر شهادت حضرت رقيه (س)

غم هجران

غم هجران

من از غم هجران گله دارم،تو نداری
از شام کماکان گله دارم،تو نداری

موی سر من سوخته و شانه ندارم
از موی پریشان گله دارم،تو نداری

من منتظر آمدن مرگ نشستم
از سختی این جان گله دارم،تو نداری

پایم شده پر آبله از دست بیابان
از خار مغیلان گله دارم،تو نداری

هی میزند و می کشدم وحشی نامرد
از زجر فراوان گله دارم،تو نداری

سر رفته پدر حوصله ام کنج خرابه
دلتنگم و هر آن گله دارم،تو نداری

از بوی غذا ضعف گرفته بدنم را
مهمانم و از نان گله دارم،تو نداری

لعنت به یزید و به شراب و به یهودی
از هر سه بقرآن گله دارم،تو نداری…

محسن صرامی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا