قبله ی دیگر علی ست
می دهد کعبه نشانــی قبله ی دیگر علی ست
سجده کن پروردگاری را که مایل بر علی ست
در حیاطِ صحنِ او خورده ست خِضـر آبِ حیات
سُرمه کن خاکِ نجف را چشمه ی کوثر علی ست
نقــطــه ی آغــازِ بســم الله حــرفِ آخــر است
آمــده قــرآن بگــویــد اوّل و آخــر علــی ست
نیســت نـام اش در نمــاز امّا اگــر دقّت کنیم
بعدِ الله آنکه نامش می شود اکبــر علــی ست
فــرق بسیــار اســت بینِ یــارِ جبــر و اختیـار
خوب می داند حَــرا همراهِ پیغمبــر علــی ست
ختــم خواهد شد به ده خـط معجــزاتِ انبیــاء
آنکه نامش هم نمی گُنجد به صد دفتر علی ست
بعد عریانــیِ دشمن بر کسی پوشیــده نیست
ذوالفقاری که ندارد ترس از خنجــر علــی ست
آیــت اللهــی کــه خَلــق الله را از روی لُطــف
در رکوعِ خویش می بخشید انگشتر علی ست
شمعِ سوزانــی که فکــرِ شمعِ بیــت المــال بود
محشری که ترس دارد در دل از محشر علی ست
کهنه پوشـی که غلامِ تازه اش پوشیــده است
جامه ای از جامه ی مولای خود بهتر علی ست
قبلــه نشــناســان مُریــدِ مالــکِ اشــتر شدند
غافل از آنکــه مُــرادِ مالــکِ اشــتر علــی ست
خــاکِ پـایِ دُلــدل اش هــم نیسـتم امّـا دِلـم
شورِ شیرینی که دارد تا ابد در ســر علی ست
خَم نخواهم شد به غیر از سجده بر ایوان طلا
می پرستم آن خدایی را که سرتاسر علی ست
ابراهیم زمانی