قوامِ عشق
پیچید تا که نسخهی ما را به جامِ عشق
ما را که برد جاذبهی مستدام عشق
گفتیم یاعلی و علی شد قوامِ عشق
یعنی علی است حضرت قائم مقام عشق
آری تمامِ عشق تمام محمد است
“باور کنیم سکه بنامِ محمد است”
با اولین ظهور ،ظهورِ خداییاش
ای دل رسید نوبتِ کشور گشاییاش
جایی که هست چشمِ خدا هم هواییاش
با آمنه چه میکند این دلرباییاش
سوگند بر علی که قرینِ محمد است
عالم تمام مستّ طنینِ محمد است
لبخند زد که هستیِ دنیا طلوع کند
لبخند زد ستاره شعرا طلوع کند
لبخند زد بهشت همینجا طلوع کند
لبخند زد که حضرتِ زهرا طلوع کند
از بس که گفت اُمِابیهاست فاطمه است
گفتیم آمنه خودِ زهراست- فاطمه است
ای کوثرِ کثیر که تکثیر تو علی است
ای معنیِ غدیر که تقدیر تو علی است
ای وحیِ دلپذیر که تفسیر تو علی است
معراج بی نظیر که تعبیر تو علی است
نیمی زِ توست فاطمه نیمِ دگر علیست
احمد نگو بگو که علی ضربدر علیست
تو آمدی و هیبتِ کسری شکسته شد
تو آمدی طلسمِ یهودا شکسته شد
تا رونق رواق کلیسا شکسته شد
تو آمدی و لات و هُبل تا شکسته شد
تو آمدی که رحمت یکسر بیاوری
در امتدادّ خویش دو حیدر بیاوری
تکثیر شد جمال یکی تا چهارده
حیران این یکیم ، که یک یا چهارده؟
یعنی که جلوه کرد خدا تا چهاره
باید شمرد جمع شما را چهارده
فرمود این چهارده از نور احمد است
اول محمد است و سر آخر محمد است
دلدادهایم گرچه به ختم نبوتش
ما شیعهایم شیعهی ختم ولایتش
تا زندهایم زندهی انفاس عترتش
شُکرِ خدا شبیه خودش از عنایتش
ما را همیشه یک دل عاشق نوشته است
ما را اسیرِ حضرت صادق نوشته است
آنکه قعود آنکه قیامش حسین بود
از ابتدای بحث ، کلامش حسین بود
در انتهای درس ، سلامش حسین بود
حُسنِ شروع و حُسنِ ختامش حسین بود
با چشمهای خون شده بارش چقدر کرد
تا کربلا رویم سفارش چقدر کرد
حسن لطفی