شعر وفات حضرت خديجه (س)

مادر ام ابیها

فرشته پهن کرده زیر پایش باز بالش را
ندیده در نمازش جز خدای ذوالجلالش را

فقط او بود تنها یاور تنهایی احمد
پیمبر هم ندیده بعد از او دیگر مثالش را

خدیجه شأن دامانش فقط صدیقه ی کبری ست
که دارد تا قیامت از همین بانو کمالش را

نمازش غرق در حب امیرالمؤمنین میشد
که محکمتر کند با حُبِّ حیدر اتصالش را

مقامش پیش احمد آنقدر بالاست – آنجا که
نمیکرد عایشه در ذهن خود حتی خیالش را

و میپرسید کار مرتضی در هر دو عالم چیست؟؟
چنین میداد پیغمبر جواب این سوالش را

علیٌ حُبُّه جُنَّه قَسیمُ النّارِ وَالجَنَّه
وَصیُّ المُصطَفی حَقّا امامُ الانسِ وَالجِنَّه
*

خودش را داشت با پیغمبر خود روبرو میکرد
و با او بیشتر از قبل کسب آبرو میکرد

خدیجه مادر ام ابیهای رسول الله ست
همان بانو که عالم را نگاهش زیرو رو میکرد

خدیجه قبل معراج پیمبر با طمأنینه
عبای مصطفی را با نخ ایمان رفو میکرد

علی ممسوس در ذات خداوند است پس او هم
خدا را داشت در اوصاف حیدر جستجو میکرد

خدیجه با کلام جبرئیل از محضر قرآن
فقط از حب حیدر با پیمبر گفتگو میکرد

علی . زهرا . خدیجه . مصطفی . ارکان توحیدند
خدا در آستینش هر چه را که داشت رو میکرد

شبیه مرتضی دنبال احمد میرود بالش
همیشه ذوالفقارش میشود شمشیر اموالش

نمی آید کبوتر بچه تا عرش خدا بالش
ولی افتاده در آغوش گرم عشق . اقبالش

خدیجه خانه اش عرش خداوند است یعنی که
پر جبریل دارد وحی را هر شب به دنبالش

خدیجه تا ابد مادر بزرگ نسل سادات است
سلام حضرت الله بر پیغمبر و آلش

پیمبر داغدار داغ فرزندان خود بوده
که پر میشد فقط از گریه هر شب ظرف اعمالش

تمام غصه ی ختم رسل داغ حسین است و
عذادار است دور گردن ختم رسل شالش

چه حالی میشود زهرای اطهر تا که میبیند
که بی پیراهن افتاده حسینش کنج گودالش

ته گودال هنگامی که خورشید از توان افتاد
شکوه خاتم دستش به دست ساربان افتاد

علی رضوانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا