شعر شهادت حضرت زهرا (س)

ماه را دوست دارم

ستاره نبودم ولی ماه را دوست دارم
منم اشک دنباله داری که دنبال یارم

منم التماس دعای گرفتار بی کس
من اشکم ، من آهم ، و من گریه ی زار و زارم

قفس باز مانده ولی بال هایم شکسته
نه در فکر این زندگی ام ، نه فکر فرارم

شبم را علیه السلام گفتم که شاید
شبی که رسیدم کنارت ، بمانی کنارم

اگر درد داری به جانم ، اگر حرف داری
نشستم که صحبت کنی تو ، تو ، دار و ندارم !

تو صحبت کن و دانه دانه بگو که
برای تو در کاسه ها دانه کردم انارم

ز من گریه کردن میاید ز تو گریه دیدن
دچاری تو بر اشک و زاری که من هم دچارم

شنیدم که درمان زخم تنت گریه ی ماست
بیا چشم خیسِ خودم را به زخم‌ـَت گذارم

من از پای تا سر تو را گریه کردم عزیزم
نشانم بده زخم ها را ، خودم میشمارم

همه زخم هایت مداوا شده غیر زخمی
که داغ جوان است و آخر در آمد هوارم

شنیدم که زهرا زمین خورد و اکبر شبیهش
شنیدم شدی بی قرار و ببین بی قرارم

شنیدم که پهلوی هر دو شکسته شکسته
در این روضه ی سخت دیدی درآمد دمارم

دوتا مانده زیر لگد که شهید و شهیده اند
و این روضه هایی که شد روضه ی ناگوارم

شکستند تُنگ غرور تو را دشت و کوچه !
وقارت بهم ریخت ، نذرِ وقارت وقارم

من از پشت در میرسم تا دل لشکر شام
که من روضه خوان تن بین گرد و غبارم

توام بعد از این ها به گودال در گرد و خاکی
و دنبال تو بودم و هستم و گشته کارم

منم مثل آن خواهری کز سرازیری آمد
من از باب قبله می آیم پر از یادگارم

چگونه رسیده است زینب به تو من چگونه ؟
پر از زخم زینب ، ولی من که زخمی ندارم

همانجا که شلاق خورده است بر کتف زینب
شکایت نمودم به حیدر از این روزگارم

مرا خاک کن دم باب قبله و یا خیمه گاهت
ببر کربلا مرده ام را که چشم انتظارم

فدای سر روی نیزه سر نوکرانت
سر نوکرانت فدای سر شهریارم

اگر مرگ آید سراغم تو باشی کنارم
تو خوشنود هستی و من هم از آن رستگارم

 علیرضا وفایی خیال

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا