شعر مناجات با خدا

یا صاحب الزمان(عج)

دستی اگر دارم به دامان تو دارم
چشمی اگر دارم به احسان تو دارم

از سفره‌ای جز سفرۀ تو نان نخوردم
من هرچه دارم از سرِ خوان تو دارم

این زندگی با پای تو مردن می‌ارزد
جانی اگر دارم به قربان تو دارم

دیدی خطا کردم ولی گفتی: ندیدم
من شرم از لطف فراوان تو دارم

از معجزات گریه بر شاه غریب است
جایی اگر در بینِ یاران تو دارم

تا کِی بگویم العجل؟ پس کِی می‌آیی؟
عمری‌ست در دل، داغ هجران تو دارم

هجران دلم را بُرد تا کنج خرابه
این روضه را از چشم گریان تو دارم

بابا شبیه تو پر از دردم کجایی
برگرد که امید درمان تو دارم

قرآن بخوان اینجا که دیگر خیزران نیست
که خاطره از صوت قرآن تو دارم

دیدم به دست شمر، تار گیسویت را
مرثیۀ موی پریشان تو دارم

چشمم دوباره خوب می‌بیند؛ عزیزم!
امشب که نور از روی تابان تو دارم

حمید رمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا