دست به دست می شود بر همه هست می شود
به وقت دیدنش چقدر دیده مست می شود
چه دلخوش است مادرش چه دلکش است دلبرش
ماه اگر ببیندش علی پرست می شود
نشسته پا نمی شود دل از علی نمی کند
کنار گهواره حسین پای بست می شود
خوشا بحال این پدر که با وجود این پسر
به وقت سختی و نبرد بی شکست می شود
اگرچه این خانه درش بسته نمی شود ولی
جمع نمی شود دگر سفره بخاطر علی
روح تمام انبیا در اوست آکنده شود
پیش ملاحت علی فرشته بازنده شود
جذبهٔ عشق کافی است اگر که پلکی بزند
دهر به یک معجزه نگاه او بنده شود
چنان که عمه اش شده زینت بابای خودش
اوست برای پدرش به حق برازنده شود
اگر دوباره قلعه ایی به جنگِ دین سپر شود
به دست قدرت علی باز دری کنده شود
کشتهٔ حمله های او که جای خود ولی ، علی
به حالِ کشته یی اگر لطف کند زنده شود
پیمبریست لایقِ فضائل و شمائلش
امت عشق او بود لطف اله شاملش
حامد آقایی