مصیبت
بهـر فـدانمـودن جـان سـر بیـاورید
تـا کـه رویـم مدیـنـه همـه پـر بیاورید
هیـزم بیـاورنـد بـه در خـانـه ی علی
مـژگـانـی ازمـصیـبـت او تـر بیاورید
مولایمان که مامور صبر از سوی خداست
بهـرحمـایـتـش هـمـه خنجـر بیاورید
در چوبی است و ترس علی از همین دراست
مسـمـار زدرب خـانـه ی او در بیاورید
آن غنچـه ی محمدی اش وا نشـد دگـر
بـا یـاد محسنـش گـل پـرپـر بیاورید
دیر آمدید و فاطمه اش پشت در بـرفت
وقت لگـد شـده دل مضـطـر بیاورید
بهـر نـظـاره ی عمل مـردمـان شهـر
دسـت خـدا طنـاب و پـیـمبـر بیاورید
زهرا به کوچه رفته دلم شـور می زنـد
دارنـد همـه غلاف یـد حیـدر بیاورید
با خـون سینه می رود او سـوی مرتضی
گـر میشناسیـد اینگـونه یـاور , بیاورید
ای محرمـا یاو کمک فضه اش کنیـد
زهـرا بـه خـانـه آمـده بستـر بیاورید
صـد پاره پاره شد جگر محسن ای خدا
او را همیشه روضـه ی مادر , بیاورید
سیدمحسن حبیب الله پور
با یک دوبیتی نذر امام عصر به روزم
کلیک رنجه بفرمایید..