شعر شهادت امام كاظم (ع)

مولای من

گفتم برای بار آخر می نویسم
یک بار دیگر ٬ بار دیگر می نویسم

بی اختیارم ناخودآگاه است اینکه
در هر غزل از نام دلبر می نویسم

موسی بن جعفر باز هم موسی‌بن‌جعفر
هی با خودم موسی‌بن‌جعفر می نویسم

این پشت هم آوردن نام شما را
تکرار نه قند مکرر می نویسم

تکرار نامت اشک‌هایم را در آورد
با گریه آن را بین دفتر می نویسم

روی غزل از مدح سمت روضه چرخید
انگار اصلا روضه بهتر می نویسم

تصویر تو در کنج زندان را ندیده
ترکیب های گریه آور می نویسم

ترکیبی از پشت در و از بین گودال
ترکیبی از مسمار و خنجر می نویسم

با تشنگی ٬ با خشکی لب ٬ یا حسین و
با درد سیلی وای مادر می نویسم

از بغض سنگین مقید بین زنجیر
بر شانه‌های تخته‌ی در می نویسم

از ساق پا نه ٬ ساقه‌ی یاس شکسته
سربسته‌تر در پیش دختر می نویسم

دختر ٬ پدر ٬ دلتنگی و چشم انتظاری
حق می دهید ازدیده‌ی تر می نویسم؟

با گریه بر دیوار حسرت در دل شام
کنج خرابه یاس پرپر می نویسم…

 سید ابوالفضل مبارز

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا