شعر شهادت امام حسن (ع)

میخواست زخم کهنه مداوا شود نشد

میخواست زخم کهنه مداوا شود نشد

صاحب عزای روضه ی بابا شود نشد


میخواست کوچه ای که پر از خشت و سنگ بود


راهی برای رفتن زهرا شود نشد

نا محرمی مقابل و فرزند ارشدش

قامت کشید تا که مهیا شود نشد


فرصت نداد دست حرامی فرشته را


گلبرگ بود و خواست شکوفا شود نشد


افتاده بود مادر و میخواست کودکش


تا مانع هجوم لگد ها شود نشد


زخمی کبود روی دو چشمش نشسته بود


کوشید چشم بی رمقش پا شود نشد


بر خاک میکشید به سختی دو دست را


تا تکه ای جدا شده پیدا شود نشد


از شانه های کودک خود هم کمک گرفت


شاید ز روی خاک کمی پا شود نشد
 پوریا روح نواز

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫۶ دیدگاه ها

  1. آقا چرا از پوریا روح نواز با این که ۲ تا کتاب شعر داره و تو مسابقه ها مقام گرفته و …فقط همین یه شعرو دارین؟؟؟؟
    بازم ازش شعر بذارید دیگه.?

  2. آقا چرا از آقای روح نواز بجز این دیگه شعر نمیذارید؟
    من کتاب شعر ایشون و خوندم غزل های بسیار فوق العلاده ای دارن.
    سعی کنید بیشتر از اشعار ایشون بگذارید.
    یا علی.?


    سلام و عرض ادب

    شعر هایی که از آقای روح نواز در این وب درج شده است توسط مدیر وب ایشون ارسال شده و متاسفانه کتاب ایشون به دست ا نرسیده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا