نیمه ی شب
نیمه ی شببود و در بیت امام
غرق در حقزاده ی خیر الانام
در میان سجدهگاه اطهرش
واله ازانوار ذات داورش
آسمان محومناجاتش شده
عرش هم شیدایطاعاتش شده
نیست بین اوو ربش فاصله
حجت الله درنماز و نافله
اهل بیتشخفته در امن و امان
خفته در بستربه حجره کودکان
ناگهان طوفانآتش شد پدید
بی حیاییخانه را آتش کشید
ریخت دشمن درمیان لانه اش
از در ودیوار و بام خانه اش
خانه و اهلشهمه در ولوله
دشمن نامردغرق هلهله
حق رکن عرشرا نشناختند
در میان بیتاو می تاختند
این که بیتشگشته غارت صادق است
بر حریمش شدجسارت صادق است
گشت شاه کشورخوبان به بند
پای عریان وسر عریان به بند
آن که خودمصداق و عین نور بود
خسته ازنامردی منصور بود
بعد از اینشام سیاه پر هراس
بعد ظلم مردمحق ناشناس
حضرت صادقامام العالمین
ناله می زدوا غریبا وا حسین
گر میان خانهی من تاختند
گر شرر برخرمنم انداختند
کودکان منپناهی داشتند
بر پدر خوشتکیه گاهی داشتند
لیک ای مظلومآل هل اتی
ناله ام باشدبه یاد کربلا
در حریمت بینآن آتشفشان
خواهرت بود وفغان کودکان
زینب وطوفانی از درد و شرار
زینب و سیلیقوم نابکار
زینب وتنهایی یک قافله
زینب و زخم زبانحرمله
زینب و دستکبود کودکان
زینب ونامردی شمر و سنان
عمه ی ما رااسارت برده اند
اهل خیمهجمله سیلی خورده اند
بر دل غمدیده ی زینب سلام
بر سرشک دیدهی زینب سلام
گرچه دعبلشاعری نالایق است
سوخته ازروضه های صادق است
مجید خضرایی