شعر شهادت حضرت زهرا (س)

همه ی دار و ندارم

السلام ای همه ی دار و ندارم مادر
جایت امروز چه خالی است کنارم مادر

ای فداکارترین بانوی دنیا مادر
می شود سر بزنی خانه زهرا مادر

با که گویم که شده دوری تو درد سرم
از همه عمر ِ یتیمی ، به تو دلتنگ ترم

یاد داری کس ِ هم در دل غربت بودیم
فارغ از آن همه بی دردی و نفرت بودیم

یاد داری قمرت در شب ظلمت بودم
محرم راز تو از قبل ولادت بودم

به همین جرم که همرنگ نگشته با ننگ
آب شد سنگ صبور تو در آن کوچه تنگ

زحمات تو و بابا شده جبران مادر
مانده زهرای تو و دیده ی گریان مادر

کفر در مسجدمان صاحب منبر شده است
دین انصار و مهاجر به خدا زر شده است

شهر از گریه ی زهرات به جان آمده است
بودنم بر همه انگار گران آمده است

دِین زهرای تو بر دینش ادا شد مادر
مثل تو ثروت من خرج خدا شد مادر

کس در این شهر نکرده کمک فاطمه ام
غصب شد چون لقب تو ، فدک فاطمه ات

آتش و میخ در و پای حرامی و حرم
محسنم کاش نگوید که چه آمد به سرم

فضه خادمه بر غربت من می زاد زار
اشک خون ریخت ز بی مادری من ، مسمار

به فدای سر حیدر که رُخَم گشت کبود
کاش آن روز فقط دست علی بسته نبود

ماندن فاطمه شد امر محالی مادر
دیگر از دختر تو مانده خیالی مادر

نیستی تا که بیینی چه قَدَر تا شده ام
آه مادر به خدا زحمت اسما شده ام

شده از غربتمان چشم فلک پر اختر
می شود دخترکم زود ، چو من بی مادر

مثل تو طی شده با اشک دم آخر من
بر لبم آه حسین ، آه حسین ، آه کفن

 محمد حسین رحیمیان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا