شعر شهادت حضرت زهرا (س)
وای مادرم
طوری شده خانه حسن هر بار می گرید
انگار همراهش در و دیوار می گرید
رازی میان سینه دارد که نمی گوید
هر وقت کوچه می رود بسیار می گرید
از آن زمان که پا به در کوبیده شد انگار
در میزند بر سینه و دیوار می گرید
وقتی که مادر دست بر دیوار میگیرد
دیوارهای خانه با این کار می گرید
بعد از سه ماه از بسترش پا شد، دلیلش چیست؟
دلدار می خندد ولیکن یار می گرید
همسایه ها گفتند حال محسنت خوب است؟
فضه از این حرف کنایه دار می گرید
پیراهنی می دوزد و با یاد عاشورا
هر بار سوزن می زند انگار می گرید
گروه شعر یا مظلوم