وای مادرم
با لخته خون چسبیده مُشتی پَر به مسمار
یعنی کبوتر خورده پشت در به مسمار
آیات قرآن چِکّه می کرد از لبِ در
قطره به قطره ریخت از کوثر به مسمار
بو بُرد که پُشتِ دری..،محکم لگد زد
با پا تو را کوبید آن کافر به مسمار
این میخ با جسم نحیفِ تو چهها کرد
افتاده کار بانویی لاغر به مسمار!
یک ضربه خوردی..،هر دو پهلویت کبود است!
اینور به آتش خورده ای آنوَر به مسمار
تو بین شعله گیر کردی..،مرتضی سوخت
تو رو به حیدر زُل زدی ، حیدر به مسمار
تو شیشهی عُمر علی بودی..،شکستی
برخورد کرد آئینه سرتاسر به مسمار
خیلی تقلّا کردی امّا ولکُنَت نیست…
زورت نچربیده است آخر سَر به مسمار
تو زیرِ در بودی که دشمن رد شد از آن
بی اعتنایی کرد یک لشگر به مسمار
یک_سوم سادات را از دست دادیم
لعن تمام شیعه تا محشر به مسمار
در کربلا تیرِ سهشعبه شد همین میخ…
شد دوخته نایِ علیاصغر به مسمار
بردیا محمدی