شعر شهادت طفلان حضرت زينب (س)

چشمان تر

به چشمانِ ترت در این حوالی
سلامُ الله ما کَرَر اللیالی*
ببار و چشمهایم را تو پر کن
به پیشت آمدم با دستِ خالی

به اشکی سوز و سازم را عوض کن
بیا امشب نمازم را عوض کن
فقط بگذار دنبال تو باشم
نیازم را نیازم را عوض کن

نگاه تو مرا فیض عظیم است
که بسم الله رحمن رحیم است
من از طفلی اسیر روضه‌هایم
خدا رو شکر قلبم یاکریم است

میان روضه‌ها با های هایَم
برای تو دوبیتی می‌سُرایم
ثوابِ گریه‌های من برایت
گداییِ شبِ جمعه برایم

کمی تا لحظه‌ی دیدار مانده
غریب و بی کس و بی یار مانده
چرا همت چرا همت نداریم
مَشین از پا هزاران کار مانده

بکش آهی که از امشب بخوانیم
که از داغ تو صبح و شب بخوانیم
گمانم خون بگریی تا دمِ صبح
اگر از روضه‌ی زینب بخوانیم

حسن لطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا