دور و بر تو لحظه ی آخر چه ها نشد
با گریه های زینب مضطر چه ها نشد
حتی عصا ز موی سفیدت حیا نکرد
وقتی رسید بر سَرَت آن سَر چه ها نشد
آنجا که شمر آمد و پیمانه ات شکست
آنجا ز غصه های توساغر چه ها نشد
وقتی جدال خواهر و خنجر زیاد شد
خنجر برید وصورت خواهر چه ها نشد
هر کس رسید روی تنت یک نشانه زد
شمشیر ونیزه خوردی وپیکر چه ها نشد
تا اینکه چشم بستی و نیزه نشین شدی
غارت دو گوش زینب ومعجر چه ها نشد
بر روی نیزه های عدو جلوه کردی و
از دوریت سه ساله ات آخر چه ها نشد
علی حسنی
سلام ممنونم از حضورتون