شور و شوقم را ببین، یاور نمیخواهی عمو؟
اکبری یک ذره کوچکتر نمیخواهی عمو؟
تاب دوریِ مرا اینجا دل پاکت نداشت
قاسمت را پیش خود آنور نمیخواهی عمو؟
چهرهی زهراییم زیباست اما یک رجز
روز آخر، با دم حیدر نمیخواهی عمو؟
شال بر دوش و گریبان باز و صورت قرص ماه
در میان کربلا محشر نمیخواهی عمو؟
موقع رفتن، مگر با یاد زهرا مادرت
بر فراز نیزه، هجده سر نمیخواهی عمو؟
پیکرم شاید که پای اسبها را خسته کرد
یک فدایی این دم آخر نمیخواهی عمو؟
ای که سرهای شهیدان را به دامن میکشی!
روی آن دامن، گلی پرپر نمیخواهی عمو؟
قاسم صرافان