یا ام البنین(س)
پیراهنِ مشکیم و پوشیدم
گُل کرد بازم تو دلم احساس
دیدم نوشته گوشه ی تقویم
” روزِ وفـاتِ مادرِ عبّاس “
امّ البنیـن یعنی جوانمـردی
یعنی زنی از جنسِ مردانه
یعنی که بعد از حضرتِ زهرا
زهراتریـن بانویِ این خانـه
امّ البنیـن یعنـی فداکـاری
یعنــی بدونِ واهمـه بـــودن
یعنـی زنِ حیـدر شدن امّا
بـازم کنیـزِ فاطمـه بـودن
وقتی که اسمت فاطمه باشه
امّا بخوای امّ البنیـن باشی
غیرت بجوشه تو رگ و ریشت
زن باشی و مردآفرین باشی
دربندِ این باشی که با لبخـند
دلبندِ زهـرا رو بخنـدونــی
قُنداقه ی عبّاست و با اشــک
دورِ سرِ زینـب بچرخونــی
یعنی مَحالـه باشه عبّاس و
قلبِ حسین از خون لبالب شه
می خوام علمـدارِ رشیدِ من
در کربلا پیش مرگِ زینب شه
یعنی نمیخوام رو زمین باشه
یک قطره از خونِ حسینِ من
کرب و بلا یـادت نره عبّاس
جونِ تو و جـونِ حسیـنِ من
مـادر بیا و سر بُلندم کن
باید سرت رو نیزه ها باشه
دست برنداری از علمـداری
حتّی اگه دستات جدا باشه
میپیچه عطرِ یاس تو مِیدون
” ادرِک اخا ” رو باورت میشه
من مـادرت هستم ولی عبّاس
یک روز زهرا مادرت می شه
ابراهیم زمانی