شعر شهادت امام كاظم (ع)

یا باب الحوائج

حلقه را کوبیدم و اعجاز را آغاز کرد
در به رویم حضرتِ موسی بن جعفر(ع) باز کرد

با تبسم بی گلایه با صفا بی ادّعا
مثل هر دفعه فقط لطف و کرم آغاز کرد

سائلانه آمدم جانانه تحویلم گرفت
گوشه ای از چشم خود را کار راه-انداز کرد

باز هم با دست خالی سر به زانو داشتم
دست هایم را گرفت و باز هم اعجاز کرد

بد به حال هر کسی که بخل کرد و با غرور
رو نزد بر این امام مهربان و ناز کرد

این منِ بی آبرو محض طوافش هفت بار
عشقِ مادر زاد را بر ساحتش ابراز کرد

دل کبوتر شد به قصد کاظمین و باز هم…
چند «یا باب الحوائج» گفتم و پرواز کرد!

 مرضیه عاطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا