شعر وروديه محرم

یا حسین(ع)

الحمدلله
دستم نشد از دامن سوگ تو کوتاه

از دید ما هست
ماه محرم سوگلی یازده ماه

پرچم سیاهت
از روسیاهی ام اگر چه هست آگاه

کرده وساطت
تا این که من را هم دهی در محفلت راه

هر کس که آمد
یکبار هیات ، نوکرت شد خواه ناخواه

همراه باران
دریا برای تشنگی ات می کشد آه

از کشتن حق
باطل صفت ها را نباشد هیچ اکراه

با که بگوییم
با خنجر یک عده رعیت کشته شد شاه

جانی نمانده
بر پیکرت از ضربه های سختْ جانکاه

گفتی کمی آب…
یک چکمه آمد پاسخت را داد ناگاه

 شهریار سنجری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا