شعر وروديه محرم

یا صاحب الزمان(عج)

آسمان ! فانوس..،روشنگر نخواهد شد..،نگرد
شام تار بی کسی ها سر نخواهد شد..،نگرد

ابرها را خشکسالِ دوری از او سر بُرید
جز به خون،دامان صحرا تر نخواهد شد..،نگرد

تا سحر پروانه را دنبال کن..،پِی می‌بری
سوختن را هیچ‌کس از برنخواهد شد..،نگرد

دیده‌ی “یعقوب” و دستان “زلیخا” شاهدند
جامه ای پیراهن دلبر نخواهد شد..،نگرد

بانیِ پروازِ در معراج ها “اشک” است..،”اشک”
غیر گریه هیچ “بالی” ، “پر” نخواهد شد..،نگرد

دست فرزند گُنَه‌کار خودش را هم گرفت
مثل زهرا هیچ کس مادر نخواهد نشد..،نگرد

نوکریِ آل حیدر اوج قُرب بندگی است
دُورِ آن که قنبر حیدر نخواهد شد نگرد

رزق ما از سفره‌ی بابای عالم می رسد
با کسی که سائل این در نخواهد شد نگرد

این دلم تنگ‌است..،تنگ دیدن صحن نجف
هیچ دیداری از این بهتر نخواهد شد..،نگرد

عاقبت لات محل بیرق‌کش عباس شد…
طِیِّب ما نیز جز نوکر نخواهد شد..،نگرد!

مثل اکبر چندتا عضوش نشد پیدا…،حسین!
این تن‌پاشیده ” آب‌ور” نخواهد شد..،نگرد

قد عباس تو از قنداقه هم کوچک تر است
ساقی ات اندازه ی اصغر نخواهد شد..،نگرد

غیرتِ‌بالانشین!دلواپس زینب مباش
بین کوفه قحطی معجر نخواهد شد..،نگرد

بردیا محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا