شعر شهادت حضرت زهرا (س)

یا صدیقه الشهیده (س)

صحبت از دستی که رزق خلق را می‌داد شد
هر کجا شد حرف از بانو به نیکی یاد شد

او که جای خود گلوبندش اسیر آزاد کرد
حر هم از یمن ادب بر نام او آزاد شد

معنی نازک برای روضه اش آورده ام
وقت پروازش پرستویی اسیر باد شد

با پر زخمی دعاگوی شب همسایه بود
دست او روزی رسان خانه ی صیاد شد

این در آتش گرفته زود حاجت میدهد
این در آتش گرفته پنجره فولاد شد

روضه مظلومه بعد از رفتنش مکشوفه شد
تا مصیبت خوان کوچه صورت مقداد شد

بعد پیغمبر اگر چه با تبسم قهر بود
لحظه ای با دیدن تابوت زهرا شاد شد

اشک هایش گاه می‌گوید حسن گاهی حسین
گریه های آخرش موقوفه اولاد شد

شاعر؟؟؟؟

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا