آیینه ی خدای احد مرتضی علی
قرآن نوشته است صمد مرتضی علی
وقت نماز هر چه که یاهو کشیده ام
تفسیر کرده اند شود مرتضی علی
آیینه ی خدای احد مرتضی علی
قرآن نوشته است صمد مرتضی علی
وقت نماز هر چه که یاهو کشیده ام
تفسیر کرده اند شود مرتضی علی
ساقی بیا ز حیدر کراّر دم بزن
زآن غزوه ها که بود علمدار دم بزن
از آن شبی که جای نبی خفت هم بگو
از سنّ و سال خود و خدا گفت هم بگو
با خیالت غزلی در شُرف آغاز است
در هوای تو دلی منتظر پرواز است
طرح انگور ضریح تو یادم آورد
که در میکده¬ات رو به خلایق باز است
خوب است دلم خلوت شب داشته باشد
سختی بکشد تاب و تَعَب داشته باشد
خواهان هنرمندِتو گر کوه جگر داشت
اول قدم آن است ادب داشته باشد*
گفتم : «علی مدد» , قلمم ذوالفقار شد
مضمون اسیر لشکر زلف نگار شد
حرف از نجف که شد , دلِ پیمانه ام گرفت
آهی کشید و … قافیه دیدم «خمار» شد
مشهد نجف , مدینه نجف , کربلا نجف
مکه نجف , دمشق نجف , سامرا نجف
هفت آسمان نجف شده عالم نجف شده است
زیباترین پدیده ی ارض و سما : نجف
میکده پر ز می شده ساقی
من بیچاره پشت در ماندم
بین طعنه… میان زخم زبان…
نامتان را به روی لب خواندم
دارد دلم هوای تو یا مرتضی علی
دنیای من فدای تو یا مرتضی علی
اسلام من تو هستی و این است باورم
دین نیست جز ولای تو یا مرتضی علی
بی تو تاریخ به تاریکیِ شب می ماند
روشنی نقطه بی اصل و نصب می ماند
چشم پوشیدن از نام شما بی خردی ست
بی وجود تو چه فخری به عرب می ماند
بدون مهر علی دین اساس و پایه ندارد
علی صراحت دین است و دین کنایه ندارد
سقوط کرده به گرداب جهل هرکه بگوید:
کتاب روشن حق بر غدیر ایه ندارد
شدم از تو مأجور گفتم علی
زعشق تو باشور گفتم علی
به مُلک سلیمانی ات در نجف
به پای تو چون مور گفتم علی
میکده پر ز می شده ساقی
من بیچاره پشت در ماندم
بین طعنه… میان زخم زبان…
نامتان را به روی لب خواندم