شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

اگرقرار شود با نگار , سر بشود

اگرقرار شود با نگار , سر بشود

خدا کند که شبم دیرتر سحر بشود

اگرچه بی خبری , راحتی به بار آرد

دلی خوش است که از درد با خبر بشود

بر آستان تو ای جان , فقیر آمده ام

بر آستان تو ای جان , فقیر آمده ام
خدا نگاه بکن ! سر به زیر آمده ام

از آن توست بزرگی و من شبیه همه
صغیر هستم و پیشت حقیر آمده ام

علی زیبا ترین نام جهان است

علی زیبا ترین نام جهان است
دلم در بند آن ابرو کمان است
به فکرم روز وشب یاد تو زندست
و نامت ذکر هر روز زبان است

منم غلام علی و امام من علی است

منم غلام علی و امام من علی است
تمام نیستم امّا تمام من علی است

چه باک از اینکه کسی دَمخُورم نبوده و نیست
خوشا به حال دلم , هم کلام من علی است

شعر مدح مولا

دارم به سر هوای زیارت اباالحسن

ای در جنون کشیده نگاهت اباالحسن

مستی من ز شرب مدام شراب توست

با من چه کرده ذکر مدامت اباالحسن

شعر مدح مولا

 

جان رافقط به مقدم جانان فدا کنید

قد رافقطبه محضرمولا دوتا کنید

   فرقی نمی کند که بگویید علی علی

یا دررکوع وســجده خدایا خدا کنید

امیر المومنین

خدا میخواست تا آخر علی نقش آفرین باشد

بر این انگشتری نام علی نقش نگین باشد

علی ظاهر علی باطن علی اول علی آخر

خدا میخواست تا آخر یکی بالا نشین باشد

شعر مدح مولا

وحـــی آمد که شوم پیک , بسازم غزلی
تا شوم شاعر درباری احســــاس , ولی
دیدم امکان تخیــل به سرم ساخته نیست
نه فعـــــولن نه فعــــــلتُ فعلاتن فعلی

شعر مدح مولا

گرچه همتا و شریکی خالق اعظم ندارد

یک علی دارد که مانندش در این عالم ندارد

من نمی‌گویم چه دارد این علی آنقدر گویم

از خدا چیزی به عالم جز خدایی کم ندارد

خاک نجف

صحن نجف؛ یاسین و الرحمن  چه می چسبد 

جاری شدن در کوثر قرآن  چه می چسبد

وقت زیارت خوب می فهمم که با مولا 

همسایگی در روضه ی رضوان چه میچسبد    

با حضور شیر حق

با حضور شیر حق خیبر سپر انداخته

دست خطی مرتضی بر روی  در انداخته

حیدر آمد, حیدر آمد, در میان معرکه

لرزه ای در قلب دشمن این خبر انداخته

یاامیرالمومنین علیه السلام

نرخ بازار طلا بی ارزش و بیهوده است…

ما ز ایوان طلا خرج و مخارج می بریم…

سیدصادق موسوی

دکمه بازگشت به بالا