کیست حیدر (ع) که فلک مات تماشای رخش
همه ذرات بود بنــده سیمــای رخش
آمـد از کعبـه برون تا همگان دریابند
سینه چاک ابدی و ازلیند نکویان رخش
کیست حیدر (ع) که فلک مات تماشای رخش
همه ذرات بود بنــده سیمــای رخش
آمـد از کعبـه برون تا همگان دریابند
سینه چاک ابدی و ازلیند نکویان رخش
مرد نبرد است علی چون سپرش فاطمه است
نون و قلم حیدر است و اثرش فاطمه است
رو به حیاط دل فاطمه سر می گذاشت
چون که نسیم خوش هر سحرش فاطمه است
جان را فقط به مقدم جانان فدا کنید
قد رافقط به محضرمولا دوتا کنید
فرقی نمی کند که بگویید علی علی
یا در رکوع وســجده خدایا خدا کنید
وقتی حریم ها همه از هم گسسته بود
عدل علی حسابرس چهار دسته بود
“تزویر و زور و زر و تحجر” که جمعشان
تصویرساز واقعه ای ناخجسته بود
سرنوشت ما گره خورده به گیسوی علی
از ازل چرخانده دلها را خدا, سویعلی
او مع الحق گفت و از آن روز ما رامیکُشند
دار ما خرما فروشان حلقه موی علی
ما بادهدر پیاله ی عمار می خوریم
پای ِبساط میثم تمار می خوریم
تنها بهخرج حیدر کرار می خوریم
خرده نگیر!بر درودیوار می خوریم
خـانِـدان مـــرتـــضـــی تـاب و قرار عالمَند
آشنایان عــــــلـــــی بـا خـاک مولا تواَمند
آن کـسانـی کـه بـه دنـیا غصه ی مولا خورند
لحظه ی موت و حیات و بعد از آنهم بی غمَند
اهل بهشت و در وسط حوض کوثریم
چون ما فقط گدای گدایان حیدریم
ما خود به خود فقط به خدا وصل می شویم
چون ما دخیل چادر زهرای اطهریم
تا زمین قدم برداشت آسمان نوشت علی
آسمان که بر پا شد کهکشان نوشت علی
کهکشان که برپا شد یک جهان نوشت علی
این جهان که معنا شد بیکران نوشت علی
همانکه خلق نموده تو را برای خودش
غزل سروده بدین وصف در رسای خودش
چه شاهکار عجیبی, چه آفریده مگر
که بوسه می زند او خود به دستهایخودش
ز مقام یا صنم پر می کشد تا یاصمد
بت پرستی که ز بوی عشق می گیردمدد
مسلم و کافر ندارد نام مولایم علی
مثل اکسیری نهفته در دل هر خوب وبد
تاج سرت را جبرئیل آورد و خم شد
فرصت برای انتخابت مغتنم شد
ای پادشاه مهربان کشور عشق
با تو عدالت آمد و ثابت قدم شد