درهیاهوی ملک صحن تو دیدن دارد
شربتیآب در این کعبه چشیدن دارد
بااذان حرمت اشک چکیدن دارد
هم علیهم ولی الله اش شنیدن دارد
درهیاهوی ملک صحن تو دیدن دارد
شربتیآب در این کعبه چشیدن دارد
بااذان حرمت اشک چکیدن دارد
هم علیهم ولی الله اش شنیدن دارد
حق به عرش خود نوشت آقا علی باشد فقط
صاحب عزّ و جلال ما علی باشد فقط
غیر حیدر در جهان مولای دیگر نیستنیست
از ازل گفته خدا مولا علی باشد فقط
دیدارزیبا میشود با چشمهایت
غرقتماشا میشود با چشمهایت
لبتشنه ای که زیر پلکت مینشیند
سیرابِدریا میشود با چشمهایت
نغمۀ «یا هو»ست به هرموی من
پر شده عالم ز«هوالهو»ی من
روی من از چار طرف سوی حق
دیدۀ حق از همه سو سوی من
ساقی به پیاله باده کم می ریزی
این میکده را چرا به هم می ریزی؟!
از گردش ساغرت شکایت دارم
آسوده بریز! بنده عادت دارم
خدایا مشکل از کار من مشکل گشا وا کن
بُوَد درمان من زهرا , مرا مهمان زهرا کن
اجل از بعد زهرا منتظر بودم که برگردی
بیا امشب علی را بین شهر کوفه پیدا کن
فقط علی است در عالم که در مقام علی است
که هرچه هست در عالم به زیر بام علی است
به پادشاهی عالم رسیده آنکس که
کنیز حضرت زهرا و یا غلام علی است
در هیاهوی ملک صحن تو دیدن دارد
شربتی آب در این کعبه چشیدن دارد
با اذان حرمت اشک چکیدن دارد
هم علی هم ولی الله اش شنیدن دارد
یا علی با نام تو دل عشق بازی میکند
شیعه با حبّ تو مولا سرفرازی میکند
گر که با ” ناد علی ” بعد از خدا جویی مدد
گفتن ذکر علی صد چاره سازی میکند
تجلّی همه أسماء ذات هستی تو
برای خلق,ظهور صفات هستی تو
تو آفریده شدی جزء ممکنات شوی
ولی ز سلسله ی واجبات هستی تو
وقت آن است به خاک قدمی بوسه زنم
به کف پای شه محترمی بوسه زنم
وقت آن است که ما گیر دو چشمی افتیم
باید امروز به محراب کمی بوسه زنم
طلای گنبد شهر نجف غزل ساز است
و حس خوب من انگار حس پرواز است
دلم هوایی ایوان عرش حق شده باز
چرا که راه از آنجا به آسمان باز است