شعر مدح امام حسين (ع)

حسین , جان تو با ما ببین چه ها کرده

بیا به حلقه ما دم بده که دم گیریم

برای سجده کمی تربت حرم گیریم

بیا که با نفست بوی کربلا پیچد

نشان قبله خود را از آن قدم گیریم

مشق بابا آب

غمی چو تلخ تر از درد بر تو حادث شد

که اشکهای خدا روی گونه ات حس شد

بریده شد ز اذن تا اذن* گلو پس از این

زمین زخون علی بیمه حوادث شد

چه غم اگر که نگاه تو جوابم کرد

چه غم اگر که نگاه تو جوابم کرد

نگاه مادرت انگار حسابم کرد

نگاه مادر تو بود و آمین رسول

خدا برای رضای تو مستجابم کرد

عاشق آن است که سامان نپذیرد هرگز

عاشق آن است که سامان نپذیرد هرگز

یعنی از دوست به جز جان نپذیرد هرگز

با کلیمان در میکده هرکس که نشست

در دلش زاده ی عمران نپذیرد هرگز

این پنج کفن سهم تو آقا نشود

این پنج کفن سهم تو آقا نشود

فیض همه گیر در کفن جا نشود

هرچند بهشتی ست ولی هیچ کدام

پیراهن دست دوز زهرا نشود

سید علی رکن الدین

 

تصویر خدا

می خواست برای ِ‌اهل دنیا بکشد

تصویر ِ‌خود ِ‌خود ِ‌خودش را بکشد

تصمیم گرفت تا خدا خود را هم

در ماهیت حسین زهرا بکشد

 جواد حاجی زاده

 

ذکر آشنا

با ذکر حسین آشنا می گردد

یک واژه به نام  مبتلا میگردد

خشکیده ی  ِ صحرای ِ دلمیکباره

تبدیل به دشت ِ کربلا می گردد

جواد حاجی زاده

 

بارش ابر غم

راه افتاده تمام غم دنیا با تو

گره خورده ست به خون, قصّه ی فردا با تو

مطلع سرخ غزل های جهانی شده ای

مطلع شعر, چه زیبا شده امّا با تو

حسینیه

دارد تمامی بدنم تیر می کشد

روحم که خسته است , تنم تیر می کشد

حتی بمیرد این تن اگر در غم شما

بر روی پیکرم , کفنم تیر می کشد

از لحظه ای که با تو شدم آشنا حسین

از لحظه ای که با تو شدم آشنا حسین

احساس می کنم که شدم از شما حسین

وقت تولّدم که مؤذّن مرا گرفت

در گوش من به جای اذان گفت یا حسین

از روز اولی که دو عالم درست شد

از روز اولی که دو عالم درست شد

نام را که برد خدا , غم درست شد

جن و ملک تمام برایت گریستند

حتی به عرش خیمه ماتم درست شد

من نوکرم به خدمت ارباب دلخوشم

من نوکرم به خدمت ارباب دلخوشم

نوکر نبوده ای که بدانی چه می کشم

هر کس به عشق هیئت تو کرده خدمتی

من کفش جفت می کنم و مست و سرخوشم

دکمه بازگشت به بالا