مرا به شور کشید ست شهد انگورش
مذاب کرده مرا انعکاسی از نورش
حَلاوت عَسَل اَصل را نجف دیدیم
شراب می چکد از دست رنج زنبورش
مرا به شور کشید ست شهد انگورش
مذاب کرده مرا انعکاسی از نورش
حَلاوت عَسَل اَصل را نجف دیدیم
شراب می چکد از دست رنج زنبورش
مثل تورا چرخ روزگار ندارد
چرخ زمین بی شما مدار ندارد
قدر تو مجهول مانده علتش این است
لیله قدر شما نهار ندارد
زحمتی را که پدر از کار طفلان میکشد..
گرچه باشد سخت!با شوق فراوان میکشد
پای لنگان و مسیر سخت و شیطان در کمین..
زحمت کار مرا شاه خراسان میکشد..
بگردم در کجا دنبالت ای ماه؟
چه وقت آیم به استقبالت ای ماه؟
هزار و یکصد و اَندی است مانده
جهان در امر اِستهلالت ای ماه
در روضه ها کلیدِ اجابت گرفته ایم
یک یاحسین(ع) گفته و حاجت گرفته ایم
چلّه نشینِ چادر مشکیِ زینبیم(س)
از این طریق، درس نجابت گرفته ایم
هر که از لجّه ی غم جرعه مکرر نخورد
روز محشر قدحی از می کوثر نخورد
پدرم گفت به من، مثل حسین بن علی
هیچ شاه دگری غصه ی نوکر نخورد
هر که از لجّه ی غم جرعه مکرر نخورد
روز محشر قدحی از می کوثر نخورد
پدرم گفت به من، مثل حسین بن علی
هیچ شاه دگری غصه ی نوکر نخورد
آن ماه که در دامن زهرا بنشیند
باید که چنین در دل دنیا بنشیند
ای عرش نشین! شأن قدمهای تو تنها
این است که بر شانهی طاها بنشیند
میان هجمه غم ها اگر پناه ندارد
حسین هست چه کس گفته تکیه گاه ندارد
حسین مرهم زخم برادر است وغمی نیست
زمانه حرمتشان را اگر نگاه ندارد
جایی که هست عرض ارادت به راحتی
باز است در بروی رعیت به راحتی
لب وا نکرده میدهد او حاجت مرا
پس میروم بدون خجالت به راحتی
هر آنچه بود برایش به این و آن بخشید
چنانچه آخر سر لقمه از دهان بخشید
اگر چه حاجت مردم فقط زمینی بود
چه رزق ها که به آن ها از آسمان بخشید
که گفته شاعر و مداح و روضه کم داری؟
همیشه و همه جا ، جای بر سرم داری
خودم که هیچ ، تبارم همه گدای درت
چقدر گریه به چشمان مادرم داری