شعر مدح و مناجات

پناه عالم

ای مسیح خانه طه حسین
یابن حیدر یابن زهرا یا حسین

دست من کوتاه مانده از ضریح
تو بگیر این‌دستهایم را حسین

ستون دین

من حسینی هستم و روضه ستون دین من
نوکری نوکرانت در جهان آیین من
تا غمت بر دل نشسته عیش می خواهم چه کار؟
شادی هر دو جهان دار دل غمگین من

امام عصر عج

دستِ خالی زِ من و تارِ عبایش با تو
مُژه‌ای از من و خاکِ کفِ پایش با تو

زحمتِ روضه‌ی‌مان هم که فقط با زهراست
قندش از مادرِ تو مزه‌یِ چایش با تو

جنت

از کران تا بی کران حرفی به جز کوی تو نیست
تشنهٔ چشم تو را راهی به جز روی تو نیست

پیش رویت شوق جنت را که معنا میکند؟
برکسی که جَنتش جز طاقِ ابروی تو نیست

متی ترانا و نراک

در عاشقی, تحمّلِ هجران به من رسید
سرگشتگی به کوه و بیابان به من رسید

کشتیِ دل, به نیل و فراتم به گِل نشست
از دوری ات, دو دیده ی گریان به من رسید

احسن الاحوال

معصیت ریخت به هم احسن الاحوالم را
میشود با نِگَهت خوب کنی حالم را

با وجودی که گناهم شده بی اندازه
نکشیدی به رخم زشتی اعمالم را

عشق تو

عشق تو هست , جنت اعلا نخواستیم
فردوس مال توست , ولی ما نخواستیم

«خود شاهدی به نام تو دُکان نساختیم»
ما با توییم , از تو که دنیا نخواستیم

نوکری تکلیف بود

چون ” نماز وَتر ” که یک رکعتش را میخورم
نوکری تکلیف بود و تهمتش را میخورم
شاه من عمریست دارد زحمتم را میکشد
این منم , یک عمر , مزدِ زحمتش را میخورم

نگرانم آقا

بی نگاهت بی پناهم,نگرانم آقا
سر به زیر و روسیاهم , نگرانم آقا

غصه ها خوردی برایم همه عمرم اما
من به دنبال گناهم , نگرانم آقا

نوکرت شدم

فطرس گدایِ هر شبِ صحن و سرای توست
هر کس که سینه زن شده تحت لوای توست

هر جای این جهان که نظر می کنم تویی
یعنی که جای جای جهان کربلای توست

دلخورم

از خودم دلخورم اقا که تو را یادم رفت
هه ی دویدم پِیِ نفسم که حیا یادم رفت

انتظار فرجت را نکشیدم یک شب
بهر دیدار رُخَت باز دعا یادم رفت

کرمت ذاتیه

کرمت ذاتیه الحق میتونی
یه گدا رو یک شبه آقا کنی
محاله شما بهم بگی برو
محاله که دستامو رها کنی

دکمه بازگشت به بالا