ای مسیح خانه طه حسین
یابن حیدر یابن زهرا یا حسین
دست من کوتاه مانده از ضریح
تو بگیر ایندستهایم را حسین
ای مسیح خانه طه حسین
یابن حیدر یابن زهرا یا حسین
دست من کوتاه مانده از ضریح
تو بگیر ایندستهایم را حسین
من حسینی هستم و روضه ستون دین من
نوکری نوکرانت در جهان آیین من
تا غمت بر دل نشسته عیش می خواهم چه کار؟
شادی هر دو جهان دار دل غمگین من
دستِ خالی زِ من و تارِ عبایش با تو
مُژهای از من و خاکِ کفِ پایش با تو
زحمتِ روضهیمان هم که فقط با زهراست
قندش از مادرِ تو مزهیِ چایش با تو
از کران تا بی کران حرفی به جز کوی تو نیست
تشنهٔ چشم تو را راهی به جز روی تو نیست
پیش رویت شوق جنت را که معنا میکند؟
برکسی که جَنتش جز طاقِ ابروی تو نیست
در عاشقی, تحمّلِ هجران به من رسید
سرگشتگی به کوه و بیابان به من رسید
کشتیِ دل, به نیل و فراتم به گِل نشست
از دوری ات, دو دیده ی گریان به من رسید
معصیت ریخت به هم احسن الاحوالم را
میشود با نِگَهت خوب کنی حالم را
با وجودی که گناهم شده بی اندازه
نکشیدی به رخم زشتی اعمالم را
عشق تو هست , جنت اعلا نخواستیم
فردوس مال توست , ولی ما نخواستیم
«خود شاهدی به نام تو دُکان نساختیم»
ما با توییم , از تو که دنیا نخواستیم
چون ” نماز وَتر ” که یک رکعتش را میخورم
نوکری تکلیف بود و تهمتش را میخورم
شاه من عمریست دارد زحمتم را میکشد
این منم , یک عمر , مزدِ زحمتش را میخورم
بی نگاهت بی پناهم,نگرانم آقا
سر به زیر و روسیاهم , نگرانم آقا
غصه ها خوردی برایم همه عمرم اما
من به دنبال گناهم , نگرانم آقا
فطرس گدایِ هر شبِ صحن و سرای توست
هر کس که سینه زن شده تحت لوای توست
هر جای این جهان که نظر می کنم تویی
یعنی که جای جای جهان کربلای توست
از خودم دلخورم اقا که تو را یادم رفت
هه ی دویدم پِیِ نفسم که حیا یادم رفت
انتظار فرجت را نکشیدم یک شب
بهر دیدار رُخَت باز دعا یادم رفت
کرمت ذاتیه الحق میتونی
یه گدا رو یک شبه آقا کنی
محاله شما بهم بگی برو
محاله که دستامو رها کنی