شعر مدح و مناجات

دیدیم

این اشک در عزای تو آقا بها گرفت
از لطفِ تو میانِ دلم روضه پا گرفت

خیلِ ملک برای زیارت به صف شدند
فطرس دوید و جا دَمِ پایین پا گرفت

راضی شدی

این سی شبه ازدست ما راضی شدی یا نه؟
ارباب جانم از گدا راضی شدی یا نه؟

سی روز میخواندیم سی شب گریه میکردیم
هم پای تو هم پای زینب گریه میکردیم

قول

یک ماه گریه کردید در پای ماتم من
پس نوش جانتان باد! شیرینی غم من

روضه به روضه رفتید سینه زدید هرشب
زخم است سینه هاتان این است مرهم من!

مُنتظر

آن درد می اَرزد که درمانش تو باشی
آن هجر می چَسبد که پایانش تو باشی

دل آرزو دارد در این تاریکیِ محض
یک شب بیایی ماهِ تابانش تو باشی

تٌربتت

در حریمت بغض هایِ آسمان پایان گرفت
باد تا پیچید دور پرچمت, باران گرفت

در ضریحت کلّ حاجات جهان شد مستجاب
غیرممکن ها از اینجا رخصتِ امکان گرفت

تنها خدا بماند

کِی می‌شود که از ما تنها خدا بماند
این غیرها بریزند از ما خدا بماند

من هرچه میکشم از دست همین من است و
ای کاش من نماند اما خدا بماند

قبولم میکنی؟

بار دیگر آمدم آیا قبولم میکنی؟
من همانم, بنده ی رسوا, قبولم میکنی؟

بی حیایی کرده ام شرمنده ام حالا بگو
روی می گردانی از من یا قبولم میکنی؟

گدایی این خانه

من از گدایی این خانه سود میخواهم
فقیر آمدم و از تو جود میخواهم

من از خدا که برای تو تا دم آخر
به خاک پات بیفتم سعود میخواهم

قدم گذار به چشمم

اگر که دنیا دارم اگر که دین دارم
کمند لطف تو را چونکه در کمین دارم

برای خواستنت گرچه غرق تردیدم
ولی به اینکه تو می خواهی ام یقین دارم

عرضِ ارادت

ذکرِ خیرِ تو به هر جا شد و یادت کردیم
دست بر سینه به تو عرضِ ارادت کردیم

پادشاهیِ جهان حاجتِ ما نیست حسین
به غلامیِ درِ خانه ات عادت کردیم

گوشه چشم

یک گوشه چشم بر دلِ ما تا کند حسین
ما را شبیهِ اکبرش آقا کند حسین

پای غمش جوانیِ خود را گذاشتیم
تا خاکمان به مقدمِ زهرا کند حسین

مریض عشق تو ایم

بدون واسطه در محضر خدا نرویم
مریض عشق تو ایم و پِیِ دوا نرویم

بهای دیدن صحنت مگر به دینار است
که با گران شدنش سمت کربلا نرویم

دکمه بازگشت به بالا