تسبیح زمین و آسمان مهدی جان
آواز خوش مقربان مهدی جان
رحمت به لب اهل یقین امشب هست
بارانِ زمین به آسمان مهدی جان
تسبیح زمین و آسمان مهدی جان
آواز خوش مقربان مهدی جان
رحمت به لب اهل یقین امشب هست
بارانِ زمین به آسمان مهدی جان
شب و روزم همه با از تو شنیدن سپری شد
عمرم ای دوست به روی تو ندیدن سپری شد
همه گفتند زِ بازار گذر کردی و رفتی
دیده ام کور شد و وقتِ خریدن سپری شد
یا علی گفتیم وراه عشق را پیموده ایم
در پناه بیرق آل علی آسوده ایم
سربه روی خاک پای آل زهرا سود ه ایم
از همان بدو تولد سامرایی بوده ایم
گر چه حق این سینه ها را کربلایی آفرید
سائلان کربلا را سامرایی آفرید
بخر ای یار گریه های مرا
بشنو امشب خدا خدای مرا
آنقدر آمدم کرم بکنی
بنویس این برو بیای مرا
روزی جهان به دست اکرام علیست
عالم چو کبوتری سر بام علیست
هر لحظه اگر شکر کند باز کم است
در زندگیش هر که ز خدام علیست
فیض بیداری وقت سحرم دست علییست
ای خدا شکر! که برروی سرم دست علیست
عزتش مال خودش بود به من هم بخشید
آبرویی که به آن مفتخرم دست علیست
گذشت عمر و نشد جز فراق قسمتِ من
خزان رسید و به سر شد بهارِ حسرتِ من
سپرده ام به صَبا سویت آوَرَد خبرم
دمِ سحر که گذشت از کنارِ تربتِ من
خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم
رفتم از یاد تو انگار! چه باید بکنم
این دوماه از کف من رفت و نکردم کاری
وای از غفلت بسیار! چه باید بکنم
ما همانیم که از عشق تو غفلت کردیم
با همه آدمیان غیر تو خلوت کردیم
جای خالی تو را هیچکس احساس نکرد
به گمانم که به دوری تو عادت کردیم
ماه صفر گذشت بیا تا سفر کنیم
باید از این دو ماه دوباره گذر کنیم
آقا بیا که دیده ی حسرت کشیده را
با اشک دوری از تو و این ماه تر کنیم
هرکه دیدست تو را گفته که ماشاالله
قامتت قامت سرو است و رُخت همچون ماه
نه فقط اهل زمین بلکه رسید از ملکوت
بانگ “لا حول و لا قوه الا باالله”
تا که ذکر تو بجوشد دهن آمد به وجود
از دم و بازدم تو سخن آمد به وجود
بین ابروی تو پیوسته و بازو در هم
موقع جنگ دو شمشیر زن آمد به وجود