شعر مدح و مناجات

حبِّ حُسِینِ بنِ عَلی

تسبیحِ دل ذکر و دعا را دوست دارد

«أمَّن یُجیبِ» روضه ها را دوست دارد

دستِ گدایی همه سویش دراز است

بنده نواز است و گدا را دوست دارد

اشک روضه

از کریمان هر عطایی می رسد بی منت است
پس گدایی از شما در اصل عین عزت است
از همان روزی که آدم توبه اش مقبول شد
می توان فهمید اشک روضه ات بی قیمت است

ای پر و بال علی

می رسد روزی که می آید سواری از سفر
این شب هجران به پایان می رسد وقت سحر

بهترین تصویر اهل آسمانی ها تویی
آخرین امّید قلب جمکرانی ها تویی

فراق یار

ازین همه فراق, دل کباب شد بیا دگر
زمانه بی تو بر سرم خراب شد بیا دگر

سکینه ی زمین و آسمان, امام مهربان
زمانه, سینه اش پُر اضطراب شد بیا دگر

ایام هجران

از یُمنِ ذکر تو ندای رب گرفتیم
از مهر روی تو چنین مذهب گرفتیم

ما ذاکر ذکر خدای آسمانیم
از لحظه ای که نام تو بر لب گرفتیم

علی ولی اللّٰه

بروی ماه تو باید علی حجاب کشید
بجای صورت تو بای آفتاب کشید

برای شیعه چه مقدار اشک ریخته ای؟
که بار چشم پرآب تو را سحاب کشید

مادرانه پا به روی چشم خشک من گذار

 

 

چادرت وقتی یهودی را مسلمان می کند
یک نگاهت عالمی را مثل سلمان می کند

نوکرانت جای خود آنها که صاحب منصبند
بلکه مور خانه ات کار سلیمان می کند

پا برهنه ببرم کرب و بلا

لال و مبهوت شدم, ناله ی شبگیرم کن
شده ام خوابِ پر از واهمه, تعبیرم کن

ای نم اشک که از چشم ترم می افتدی
نزد الله, پشیمان شده تصویرم کن

شعر سیدالشهدا ع

 

آتش مهر تو آتشکده‌ی این جگر است
که به جان از غم هجر تو کماکان اثر است

گفتم از سوی تو آرامش جان خواهم یافت
عشقت از آیه‌ی زلزال بلا خیز تر است!!!

ای کریمه

 

نه که تنها محضرت سائل فراوان آمده
تاجری دلخسته هم از سبزه میدان آمده
دسته ای از سینه زن های اصیل اردبیل
چارپایه خوانی از بازار تهران آمده

خدا نخواست

قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینه‌ای در برابرش باشی

نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی
میان راه, پرستوی پرپرش باشی

اِشْفَعی لی فاطمه

میزبانت گشت قم اینگونه تا روز جزا
رشد کرد اینگونه دین در تار و پود این فضا

بعد مشهد با احادیثی که از قم آمده
شد برای کل ایران فرصت تو مُقتضیٰ

دکمه بازگشت به بالا