شعر مدح و مناجات

بوی سیب

هوای عشق به سر دارم و دلی شیدا

و چشم های پر از شوق رو به خدا

هوای این دل مجنون چقدر طوفانی ست

چقدر شور تلاطم گرفته چون دریا

اجازه هست سگ کربلایتان بشوم

اجازه می دهی آقا فدایتان بشوم

مریضمان کنی و مبتلایتان بشوم

منم جوانم و در سینه آرزو دارم

اجازه هست که من هم گدایتان بشوم

سیزده بدل

سکوت کل جهان اضطراب سر آمد

تمام قامت توحید مستمرآمد

بگو به کل جهان حی جلوه گر آمد

ونورحضرتارباب در بشر آمد

هر که دارد هوس کرب بلا بسم الله

گر چه از عشق فقط لطمه زدن را بلدیم

گر چه چندی است که بی روح تر از هر جسدیم

گر چه در خوب ترین حالت مان نیز بدیم

جز در خانه ی ارباب دری را نزدیم

لطف دوست

تا به لطف دوست نائل می شوی

بر در این خانه سائل می شوی

محفلی بهتر از این محفل کجاست

هم طبیب اینجاست هم دارالشفاست

غلام سیاه

نظر به دلشده ی پرگناهتان بکنید

دوباره صید به تیر نگاهتان بکنید

دلم خوشست شریک غم شما هستم

شرر به جان من از سوز آهتان بکنید

رمز نزول آیه ی قرآن

مولا اگر نبود پیمبر نداشتیم

یعنی امام و ساقی کوثر نداشتیم

رمز نزول آیه ی قرآن فقط علیست

آری که ما ادلّه ی بهتر نداشتیم

برای من باشی

چه می شود که کمی هم برای من باشی

قنوت من بشوی ربنای منباشی

و حوض کوثری از گریه هایمن باشی

و شور محشری از های هایمن باشی

نقش زیبای تو

نقش زیبای تو از اوج هنر می آید

آن همه معجزه از دست تو بر می آید

پیش پای تو زمین کم به نظر می آید

دو…سه باریست ز معشوق خبر می آید

نام حیدر به تو مولا چه قَدَر می آید

صبر کن مرد صبور

صبر کن مرد صبور آدم اگر میخواهی

چند روزیست که از آدمیت مهجورم

گرچه مجروح گناهم ولی در این جبهه

من به جنگیدن بر نفع شما ما مورم

شب بود و

شب بود و آسمان تار, قلبم پر از سیاهی

چشمانپر زدردم, لبریز از تباهی

ناگاهآمدی تو بر چشم من نشستی

بتهای درد و غم را یک یک زدی شکستی

تک بیتی

 چنان به هیئتتان این دلم گره خورده

که بر ظواهر دنیا  کمی دلم خوش نیست

دکمه بازگشت به بالا