شعر مدح و مناجات

یا رب

دو سه شب مانده فقط، فرصتمان محدود است
رحم کن گرچه گدای تو گنه آلود است

وای بر من اگر امشب نخری بارم را
آه پس من چه کنم نفس خطاکارم را؟

حقیرآمدم

حقیرآمدم سربه زیر آمدم
خریدی مرا گرچه دیر آمدم

دوسه شب دگر فرصتم مانده است
که این چند روز اخیر آمدم

راه عشق

الا ای آن که راه عشق را بر ما نشان دادی
هزاران دُر ز چشم ما نشان این و آن دادی

فقط یک بار حر العفو گفت و سر به زیر آمد
ز رافت بین آغوشت گرفتی و امان دادی

یا الهی

خداوندا! خداوندا! تو ای معبودِ سبحانم
بسویت آمدم امشب نگه کن چشمِ گریانم

اگر چه من خطا کارم، پر از زشتی ست کردارم
گرفتارم گرفتارم، پشیمانم پشیمانم

عبدِ رو سیاهم

امشب گناهِ دل را با آبِ توبه شستم
من با خدای خوبم عهدی دوباره بستم

گفتم که بارالها! من عبدِ رو سیاهم
چون پرده ی حیا را با هر گنه گسستم

علی عالی اعلا

علی آن پادشه بی همتا
روح تسبیح و مناجات و دعا

پیشوا ،رهبر، امام و مولا
علی عالی اعلا، والا

باب الله

بنده ای که بیشتر غرق خجالت می شود
بیشتر مشمول احسان و محبت می شود

بعد هر سبحانَ ربّی، اسم اعلای علی است
پس خدا با سجده های او عبادت می شود

یا اله العاصین

دوباره دست به روی سر گدا بکشید
دوباره پرده به روی گناه ما بکشید

بی آبرو و خطاکار و مست عصیانم
کشان کشان دل من را سوی خدا بکشید

الهی العفو

میان بندگانت بدتر از من نیست! تنها من!
تو دستم را گرفتی و اسیر دستِ دنیا… من

گنهکارم؛ به تاثیرِ دعاهایم امیدی نیست
گمانم فاصله افتاده از درگاهِ تو تا من

العفو

خدایا دامنی آلوده دارم
به درگاه تو باز افتاده کارم
شنیدم مونسی با دل‌شکسته
نظر کن از کرم بر حال زارم

دارد بنای عفوت

گفتند خالق تو، دارد بنای عفوت
با سر دویده ام چون دارم هوای عفوت

از روسیاهِ بدکار یک بار، دل نکندی
جرم مرا نوشتی، یک عمر پای عفوت

العفو

بردم تو را ز یاد و به یاد منی هنوز
شبها مرا به اسم، صدا می زنی هنوز

از دامن گناه در افتاده ام به چاه
اما چو ماه در شب من روشنی هنوز

دکمه بازگشت به بالا