شعر مدح و مناجات

یا صاحب الزمان

در نگاهم نقش می بندد نگاهت عاقبت
میشوم یکروز یارِ دلبخواهت عاقبت

قرعهٔ فال امامت شد به نام تو ولی
قسمت من شد فراق روی ماهت عاقبت

مولای من

خدا در آینه اش آنقدر علی را دید
که بر خود از همه نزدیک تر علی را دید

نبی سپرد زمین را به او و هرچه که رفت…
…به سمت عرش خدا، بیشتر علی را دید

جانم علی

علی که گفت دلم از عذاب در آمد
سلول های تنم در جواب در آمد

نه اینکه می زده ام نه! فقط علی گفتم
ببین وجود مرا که به تاب درآمد

مظهر رحمت خدا

مظهر رحمت خدا سلطان
هشتمین نور انما سلطان
سفره ات پهن هرکجا سلطان
السلام علیک یا سلطان

صاحب عزا بیا

اندازه دوماه عزا غم گرفته ام
چشمم گواه این دل ماتم گرفته ام

پیراهن سیاه تنم را شب فراق
بر سینه ام نهاده و محکم گرفته ام

یوسف زهرا(س)

گرچه هستم پست و بی مقدار تحویلم بگیر
خواهشی دارم بیا این بار تحویلم بگیر

اهل دنیا که مرا بد جور دور انداختند
من زمین خوردم، خودت ای یار تحویلم بگیر

نامت شفا بخش است

نامت شفا بخش است ، بر هر درد تسکین است
یادت مسِّرَت بخشِ دلهایی که غمگین است

دنیا و اهلش روز و شب روزی خورت هستند
یعنی همیشه سفره ی لطفِ تو رنگین است

آقای من

چشمت به دام انداخته ترفندها را
مست لبت آورده ایی لبخند ها را

وقتی نظر دارد خدا هم بر نگاهت
باید عوض کرد ای صنم سوگندها را

خاک حرمش شفاست

از درک بشر جداست ماشاالله
چون‌ مشتریش خداست ماشاالله

خاک حرم کعبه حرام است به ما
خاک حرمش شفاست ماشاالله

حسین من

سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می کند
لطف تو هر طِیبی را عاقبت حُر می کند

زمزم و کوثر میان چشم من جوشیده است
پس گلابِ این گُلِ پژمرده را کُر می کند

دلِ عاشق

مرهم زخم دلِ عاشق بیمار حسین
منتها غایت هر،عبد گرفتار حسین

در جهان فخر کنم، ریزه خور اربابم
غم ندارم که بُود، مونسِ غمخوار حسین

آقای من

من مشتریِّ عشقم و دلّال بازارم
جانم بدهکار و نگاهت را طلبکارم

دنبال یک نیمه نگاهم…میفروشی؟!
هرچند باشد قیمتش ، نقداً خریدارم

دکمه بازگشت به بالا