مظهر اسماء و آیه های الهی
ختم شود بی تو راه ها به تباهی
ای که قیامت برای خلق پناهی
پشت درت با امید گوشه نگاهی
حلقه به در می زند غلام سیاهی
شعر مدح و مناجات
به اذن عالی اعلا شوم فدای نجف
شبانه روز دلم می تپد برای نجف
خدا سپرده جهان را به ناخدای نجف
علی امام من است و منم گدای نجف
پا را به سمت میکده پیمانه می کِشد
ساقی مرا به داخل میخانه میکشد
فال مرا گرفته و دیوانه می کشد
کار مرا ببین به کجاها نمی کشد
لعلی که بُرد نام علی نیست قیمتش
عزت گرفت هر که دمی کرد خدمتش
حاجی شود هر آنکه کند طوف هیئتش
گفتم علی به سجده فتادم ز هیبتش
قطره حریف شوکت دریا نمی شود
نور علی به ظرف دلی جا نمی شود
مدحش درون دفتری املا نمی شود
گفتم نخوانمش به لب اما نمی شود
زیباترین تجلی گفتار حیدر است
مست انگور و شراب و خُم و پیمانه شدم
تا رسیدم به درش، خادم میخانه شدم
نفس ساقی کوثر به لبم خورده شبی
دست من نیست اگر اینهمه مستانه شدم
ندیدم من شراب از گریه بهتر
گرفتم در دو دستم جام و ساغر
صد و ده بار گفتم یا علی و
هزاران بار رفتم پیش حیدر
کل دین،تفسیر قرآن،حرف حق این مطلب است
حب مولایم علی اصل و اساس مذهب است
مست حب ام،مستحب ارزانی زهاد باد
بردن نام علی واجب تر از نان شب است
نمی خواهد دلم غیر از أمیر المؤمنینش را
همان که حق پسندیده است با او کل دینش را
#ولایت دارد او، یعنی که رزق آسمان با اوست
همان وقتی که روزی می دهد اهل زمینش را
چون رسید از خدا توان به علی
تڪیه داده ست آسمان به علی
عرشیان بعد پله ی هفتم
تازه دادند امتحان به علی
تا هست بر سیاهیِ نقطه مدارِ چشم
بی ذوقِ وصل، سر نشود روزگارِ چشم
وقفِ قدوم پاکِ تو نقش و نگارِ چشم
گردی که ریزد از قدمت روی تارِ چشم
آیه به آیه می شود آییـــنه دارِ چشم
دلش برای رسیدن به او قرار نداشت
کسی که مهر علی داشت ; روزگار نداشت
نجف هوای دلش خالی از زمستان است
نجف کنار علی فصل جز بهار نداشت