شعر مدح و مناجات

ما ملت امام حسینیم

وقتَش رسیده مستیِ ما باز رو شود
هر استکانِ چاییِ روضه سبو شود

وقتش رسیده بارِ دگر با گلابِ اشک
روی سیاهمان کَمکی شستشو شود

چو نامید شدم

چو نامید شدم پشتِ من دعایت بود
چو بسته شد نفسم از گنه، هوایت بود

به وقت حادثه گفتم امام ، ادرکنی
اگر چه من نشنیدم ولی صدایت بود

بیا آقا جان

بیا که محفل ما بی تو آسمانی نیست
اگر نظر نکنی اشک دیدگانی نیست

تو پیر گریهء مایی مرا دعائی کن
که بی دعای تو خیری در این جوانی نیست

ای گل نرگس

ای گل نرگس چرا همپای آهت غربت است
گریه کن لازم نداری ؟ روضه هایت خلوت است

چشم ما کرده هوس یکبار خون گریه کند
روزی این چشم بی توفیق، اشک حسرت است

نورِ ماهِ آسمان

عفّت و عصمت تماماً در رکابِ زینب است
نورِ ماهِ آسمان،زیرِ نقابِ زینب است

عزّت و آزادگی،دل باختن بر وجه الحسین
این همه درک کرامت ها،به بابِ زینب است

یا ام المصائب

دلبران را دل اسیرِ دلبری زینب است
عاشقان را سر فدایِ سروری زینب است

جن و انسان و ملائک را نگر چون یک به یک
بر کف آنها مدال نوکری زینب است

قلبی شکسته

غربت نشینیم و هوای آشنا داریم

قلبی شکسته… اشک هایی بی ریا داریم

زهرای مرضیه به ما قطعاً نظر دارد

وقتی که از داغ حسین او عزاداریم

روضه

شکر خدا دیدم دوباره پرچمت را

شکر خدا دیدم سیاهی غمت را

دیدم دوباره روضه های ماتمت را

دیدم دوباره نوحه و شور و دمت را

عود تا عود

عود تا عود است باید در پی مجمر بیفتد

رزق ما باید به دست ساقی کوثر بیفتد

نفس سرکش را به بند معرفت باید ببندی

جنگ باید در ید مردان جنگاور بیفتد

عَزادارِ حسین

هَرکَس در این دُنیا پِیِ کارِ حسین است
روزِ قیامَت جُزوِ اَنصارِ حسین است

بازارِ گِریه گَرم باشَد تا که زَهرا
دَر روضه ها اَوَّل عَزادارِ حسین است

ناموسِ خدا هستی

ای آنکه ناموسِ خدا هستی
پرده‌نشین عرش، نام توست
جایی که عقلِ ما نخواهد رفت
بالاتر از آنجا مقام توست

دَر هَوایت

دَر هَوایت تا که باشم، پَر به دردم می خورد
زیرِ پایَت تا گُذارم، سَر به دردم می خورد

زندگانیِ خودم را خَرجِ روضه می کنم
مطمئنَّم روضه ها آخَر به دردم می خورد

دکمه بازگشت به بالا