بر سر جاده محبوب تمنا بگذار
پشت درهای کرم دست تقاضا بگذار
آنکه سجاده نشین است به جایی نرسد
دل به دریا بزن و پای به صحرا بگذار
بر سر جاده محبوب تمنا بگذار
پشت درهای کرم دست تقاضا بگذار
آنکه سجاده نشین است به جایی نرسد
دل به دریا بزن و پای به صحرا بگذار
عمریست درهوای غمت گریه کرده ام
با گریه های محتشمت گریه کرده ام
من روضه خوانم و غم تو میکشد مرا
با داغ و درد با اَلمت گریه کرده ام
امید آخر دل های بی قرار حسین
مرا هزار امید است و هر هزار حسین
به کوه امنیت و بندگی رسید سریع
به کشتی توهرآن کس که شدسوار حسین
عاشق حضرتِ حق بود و سراسر بخشید
هر چه را داشت نه با حوصله! با «سر» بخشید
تا ابد لنگرِ کشتی نجات خود را
متمایل به حیا کرد و به خواهر بخشید
چقدر عاشقانه با نسیم میزنی قدم
معادلات علم را چه ساده میزنی به هم
اجابت دعای دل شڪستگان به دست توست
و میزنی برای اهل عشق خیر را رقم
از ازل چشم ها برای تواند
گوش ها وقف روضه های تواند
قوم من خاک پای آن قومی..
که همه عمر خاک پای تواند
بردن نام تو هنگام سخن می چسبد
گفتن ذکر تو در سینه زدن می چسبد
چائی روضه ی تو مست کند آدم را
چائی روضه ی تو سخت به من می چسبد
ای کشتی نجات بشر دستمان بگیر
ماییم غرق موج خطر دستمان بگیر
بر ما که در کمین بلا گیر کردهایم
با چشم مرحمت بنگر دستمان بگیر
تب وصال تورا شب شب به سر دارد
کسی که از غم تو گریه سحر دارد
هوایی تو هوایی هیچ بامی نیست
تعلقات برای گدا ضرر دارد
بی شک پسرم نیز بدهکارِ حسین است
ارثی شدنِ مستیِ ما کارِ حسین است
عمریست محرم پدرم سَردرِ خانه
حَک می کند این خانه عزادار حسین است
نیامدی به زبان دارم از غمت گله ها.
که کرده از تو مرا دور خطِ فاصله ها.
من و خجالتِ از روی تو، وَ شرم گناه.
به رعشه کل وجودم گرفته زلزله ها.